اندر احوالات جوجوها
يكساله ديگه هم گذشت و امسال دومين سال بود كه با دو دسته گلم سال جديد رو آغاز كرديم.باز هم باتاخير زياد اومدم و حتي وقت نكردم تولد ملينا جونم رو تبريك بگم. هم مشغله خودم زيادتر شده و هم اين مدت گرفتار دكتر بودم. و اما از امسال ، روز عيد بوشهر بوديم و سفره هفت سين نداشتيم چون تا نزديكيهاي صبح بخاطر عروسي بيدار بوديم و موقع تحويل سال همه تو رختخواب بوديم. ولي از روند رشد رضاجون بگم كه ماشالا حسابي فضول شده و از ديوار راست بالا ميره و كاملا از شيطنت ها و جسارتش فرق دختر و پسر مشخص ميشه. بعد از شش ماه هم يه دندون پايين و يكي بالا و يكي ديگه هم درحال سفيد شدنه. از نظر زبون هم مثل آبجي گلش يه كوچولو با تاخيره و الان هانا ،مامان&nb...
نویسنده :
مامانی
11:31