ملينا جونملينا جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره
رضا جونرضا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ملینا عشق کوچولوی ما

برگشت ما

1393/4/11 17:46
نویسنده : مامانی
740 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره ما برگشتيم . روز پنجشنبه 3.5 بامداد بود كه بعد از يك و ساعت و نيم تاخير رسيديم شيراز. جاي همگي دوستان عزيزم سبز بود . واقعاً كه سفري زيبا و معنوي بود خصوصاً صحنه ديدن كعبه براي اولين بار ، اينقدر هيجان انگيز و روحاني بود كه قابل وصف نيست . فقط آرزو مي كنم كه هر كسي آرزوي ديدنشو داره نصيبش بشه.فرشته

تا رسيديم فرودگاه با اينكه تمام مدت ماسك زده بودم و توي فرودگاه هم دست و رومو مجدد شسته بودم ولي نتونستم باز عزيزمو ببوسم . فقط سيري تو بغل فشردمش و و نوازشش كردم .بوس قربون دخترم كه چقدر دلتنگش شده بودم . هر چند كه خدا رو شكر اينقدر فضاي اونجا معنويه و سرگرمي كه واقعا قدرت تحمل آدم بالا ميره . به دختر گلم هم خوش گذشته بود و زياد بي قراري نمي كرد و حتي تو اون چند روز به بوشهر هم مسافرت كرد. فقط يادمه شبي كه خواستيم عازم بشيم كلي گريه و جيغ كشيد كه همراي شما ميام مكه . تا اينكه از پاركينگ تا دم در حياط سوار ماشين آقا جون كرديمش و نشونش داديم كه ببين ماشينمون تو خونست و زود برمي گرديم و همين طور خاله جون لطف كرد و بعدش شما رو با ماشين يه دوري داد تا بالاخره آروم گرفتي . روز اول زياد برات دلتنگي مي كردم و همون شب پا به پاي تو اشك مي ريختمگریه ولي خدا رو شكر به خير و خوشي گذشت.

همون شب عمو سعيد اينا هم از اراك رسيده بودن و اومده بودن استقبالمون. شما هم كه البته از اون جايي كه بايد ثابت كني دختر باباييه با بابايي با ماشين عمو برگشتي و من همراه آقا جون و مامان جون بودم. صبح هم موقع خواب گفتم بيا مامان پيشم بخواب گفتي مامان من دوست دارم ولي برم پيش بابا بخوابم. تعجبعزيزم هم مي خواستي كه من ناراحت نشم هم پيش بابات بري.خلاصه تا چند روزي كه شيراز بوديم خيلي دور و برمون مي چرخيدي و مرتب قربون صدقمون مي رفتي . مي گفتي آدم بايد پيش مامان و باباش باشه نه مامان جون آقاجونش. اي كلك من آني زحمتاي اون بيچاره ها رو به باد فنا دادي.

ولي اصلاً ناراحت نيستم كه شما رو همراه خودم نبردم. چون اينجوري هم به شما بيشتر خوش گذشت و هم ما تونستيم راحتتر به اعمالمون بريسم و هم اينكه با گرما و آلودگي ويروس كرونا خوشحال بودم كه نبردمت.آرام چون ميديدم كساييكه با بچه كوچيك اومدن چقدر عاجز شده بودن هم به خودشون و هم به اون طفل معطوما سخت گذشت.خسته تمام طول سفر هم تمام همسفرامون فكر مي كردن كه من تازه عروسم و برا ماه عسلم اومدن و كسي فكر نمي كرد كه يه دسته گل مثل شما تو خونه گذاشتم و يه جيگر ديگه تو راه دارم. وحتي به همين عنوان به عنوان زوج جون بهمون لوح تقدير دادن.چشمکچشمک

پسندها (5)

نظرات (9)

مامان امیرحسین
12 تیر 93 16:19
زیارتتون قبول .خوش اومدید خوشحالم که به سلامتی اومدید.همیشه به زیارت اما مامانی قول بده این سری دختر گلمون را هم ببرید.ملینا جون هم که خانوم شده برا خودش معلومه که بدون شما چقدر هم خانومتر شده .
مامانی
پاسخ
قبول حق عزيزم.روزي شما باشه. سفر سياحتي حتما مي برمش
مامانی شایلین جون
15 تیر 93 11:45
وای مریم جون مکه؟!!!زیارتتون قبول عزیزم. تازه بازم یه نی نی کوچولو مبارکههههههههه ایشالا به سلامتی و دلخوشی گلم. خوشحال شدم . بهت تبریک میگم دوباره مامان شدنتومنو ببخش خیلی حضورم کمرنگ شده مدتیه. کمی کسالت داشتم ولی دارم بهتر میشم. وای دختر چه دلی داشتی ملینای گلمو نبردی.ولی از طرفی از سفر مکه هم نمیشه گذشت و از طرفی هم محیط اونجا برای نازگلا مناسب نیست. ایشالا همیشه خوش باشین عزیزم. از طرف من ملینا جونمو ببوس. مراقب خودتو نی نی تو راهتم باش. التماس دعا
مامانی
پاسخ
مرسي عزيزم از لطف و محبتت.ايشالا كه بهتر شده باشي .شما هم شايلين جونمو ببوس
بابا و مامان
16 تیر 93 19:48
زیارت قبول مامان جون فدای دختری باهوش و زرنگم که این روزهای دوری را تحمل کردهامیدوارم همیشه به این سفرهای خوب و معنوی باشید البته این بار با ملینا جون و نی نی نازمون
مامانی
پاسخ
قبول حق عزیزم .همچنین روزی شما با بچه های گلت باشه
هنرمند
27 تیر 93 10:33
به بچه ها یاد ندهید ثروتمند باشند........به بچه ها یاد بدهید خوشحال باشند تا وقتی بزرگ میشوند...ارزش چیزها را بدانند نه قیمتشان را سلام و عرض ادب با افتخار دعوتی
بابا و مامان
2 مرداد 93 12:07
مامان ز✿ـرا
12 مرداد 93 13:41
عزیزم زیارت قبول.ایشاله بازم قسمت بشه و بری ولی با دخمل گلی و نینی تو راهیتباریک اله به ملینا جونم که دوری مامان و بابایی رو تحمل کردهلوح تقدیرتون هم مبارک باشه
مامانی
پاسخ
مرسی . ایشالا روزی شما بشه.
مامان سارا
13 مرداد 93 7:58
سلام انشاله مسافرت خوش گذشته باشه انشاله همیشه شاد و خوش باشید
مامانی
پاسخ
ممنون گلم
مامان ملینا
23 مرداد 93 12:41
زیارتتون قبول عزیزم.ای جونم ملینا خانم برای خودش خانمی شده که تونسته دوری شما رو تحمل کنه .احسنت به این خانم کوچولوی نازی.
مامانی
پاسخ
آره دیگه حسابی خانم شده جیگر من
مامان امیرحسین
24 مرداد 93 20:44