ملينا جونملينا جون، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
رضا جونرضا جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ملینا عشق کوچولوی ما

ايامي كه گذشت

1393/8/16 18:52
نویسنده : مامانی
793 بازدید
اشتراک گذاری

اين سري با تاخير طولاني تري  اومدم.راستش ديگه نه زياد حوصله دارم و نه وقت. تو اين ٢ماه جاهاي زيادي رفتيم .تو شهريور ماه يه سر خورستان و تهران رفتيم كه خيلي بهت خوش گذشت طوريكه برا برگشتن چنان گريه اي سر دادي كه ديگه همون روز بردمت سر كار .سري قبلي كامل شيراز بوديم و باغ انار يكي از دوستاي بابايي رفتيم كه اونجا هم خيلي بهت خوش گذشت،اين سري هم يه سر بردمت اتليه كه خدا رو شكر برعكس هميشه كه نميذاشتي ازت عكس بگيرن خوب ايستادي و ژست گرفتي (هر چند يه كم كوچولو خودتو خشك گرفته بودي )ولي بازم جاي شكرش باقي بود .شبهاي تاسوعا و عاشورا هم رفتيم حسنيه كه شب اول كلي بهت خوش گذشت و بازي كردي ولي فردا شبش چون ظهر نخوابيده بودي بيشترش رو پام خواب بودي و واسه برگشتن يه بهونه اي راه انداختي كه ديگه واسه شام غريبان از خونه بيرون نرفتم. و اگه خدا بخواد فردا داريم ميريم عسلويه چون يكشنبه عازم مشهديم.
و اما از داداشي ملينا،كلاسهامو تا چهارشنبه رفتم و ديشب هم يه سر سونو رفتم كه همه چيز خوب بود فقط اينكه بچه به پاست و هنوز نچرخيده بود.چون حدود سه چهار هفته پيش بود كه بهداشتم بهم گفت رو به پاست.اميدوارم كه لااقل تا چند هفته ديگه ني ني بچرخه كه مجبور به سزارين نشم و مثل گل دخترم يه زايمان لذت بخش ديگه اي رو تو در اب تجربه كنم.

امروز هم سه دهه كامل از عمرم گذشت و اميدوارم باقي سالهاي عمرمو در كنار عزيزام به خوبي و سلامتي طي بشه.

عكسها هم باشه واسه وقتي برگشتيم.

 

پسندها (2)

نظرات (2)

بابا و مامان
17 آبان 93 17:37
ایشالاه به سلامتی مامان جون زیارتتون هم قبول
مامانی
پاسخ
قبول حق عزیزم
مامان ستایش جون
4 آذر 93 9:35
سلام ایشالله که گل پسرت هم براحتی بدنیا یباد و قدمش خیر باشه
مامانی
پاسخ
ممنون ایشالا