عکسهای دخترم
این آخرین پستیه که از ملینا گلی به تنهایی می ذارم و ایشالا از سری بعدی این وبلاگ مخصوص دو تا گلم میشه. راستش توی این پست بیشتر می خوام عکسای این چند ماه اخیرتو بذارم .
ولی ا ز رفتارها و کارای اخیرت بگم که خیلی شیرین زبون شدی و حرفای بامزه می زنی. اما متاسفانه خیلی یادم نمیاد. یکی ازحرفای بامزت اینه که وقتی کاری می کنی که مورد پسند ما نیست فوراٌ با یه لحن شیرینی می گی ببخشید حواسم نبود و دیگه مجالی به ما نمیدی و به عبارتی زبون ما هم بسته میشه.
یکی از شیرن زبونیهات هم با نی نیه که بهم میگی مامان لباستو بزن بالا می خوام با نی نی صحبت کنم. اول نازیش می کنی و بعد می گی نی نی کی دنیا میای، بیا دیگه حوصلم سر رفت ،عزیزم دلم برات تنگ شده و در آخر سر هم با چند تا بوسه ازش خداحافظی می کنی.
ولی بگم از روش جدید غذا خوردنت، روی هم رفته که خیلی بد غذا هستی ولی تو سفر مشهد بابایی از شگرد افعال معکوس استفاده کرد که تا الان هم بعضی مواقع استفاده میشه.اونم به این صورت بود که یه بار بابایی گفت ملینا کباب منو نخوری ها و ملینا هم بخاطر حرف بابایی لقمه غذاشو خورد و اون حرف مقدمه ای شد که باید یه لقمه آماده کنیم و دست روش بذاریم و الکی حواسمونو جای دیگه پرت کنیم که ملینا از این فرصت استفاده کنه و یعنی یواشکی غذای ما رو بخوره. طوری که دیگه خودش بهمون میگه غذا رو قایم کن تا من بخورم. چیکار میشه کرد فعلاً که این روش یه کم جواب میده ، هر چند که دوست ندارم این مدلی غذا بخوری ولی اگه محلتم نذارم اصلاً لب به غذا نمی زنی.
اینم چند تا از عکسای آتلیت که االبته هنوز آماده نشده
(ادامه عکسها در بقیه مطالب)
آرامگاه عطار
آرامگاه خیام