قهر ملینا
سلام عزیز مامانی
دیشب بعد از یک ماه و نیم بالاخره اومدیم شیراز. ببخشید گلم که خیلی وقته نتونستم برات پست جدید بذارم .چون بخاطراین حمله سایبری که روی شرکت نفت انجام دادن تمام اینترنت شرکت نفت قطع شده و دیگه هم وصل نمی شه . البته سعی می کنم تو این مدت که اینجا هستیم جبران کنم. کوچولوی مامانی دیشب پاسپورت جدیدتو دیدم و کلی ذوق زده شدیم آخ که چقدر با نمک شده بودی . عزیزم از امروز صبح سحر هم نخوابیدی نمی دونم چت شده بود مرتب با چشم بسته گریه می کردی و فقط بغل می خواستی . منم که خیلی خسته بودم و بابایی و مامان جون به دادم رسیدن تا ساعت ٨ بود که خوابت برد. .
الان هم باز داری بهونه می گیری و قهر می کنی این عادت چند ماه اخیرته که الکی بهونه می گیری و میدویی میری یه گوشه خودتو زمین میزنی و منتظری تا بیایم طرفت و دستای کوچولوتو جلوی صورتت می گیری و از لای انگشتات یواشکی ما رو نگاه می کنی . الهی قربون اون ادات بشم . البته منم در چنین مواقعی بهت توجه نمی کنم که برات عادت نشه و تا آروم میشی فوراٌ بغلت می کنم.
عزیزم نمی دونم این شیطنتتو از کی یاد گرفتی وروجک من