ملينا و رانندگي
سلام جيگر طلاي مامان
يكي از عادتهايي كه داري اينه كه تا بابايي از ماشين پياده ميشه سريع شيرجه ميري به سمت صندلي راننده و پشت فرمون مي ايستي. يه بار بابايي از بيرون خواست ازت عكس بگيره كه فوري ژستتو عوض كردي ولي بالاخره ماماني از اين صحنت عكس ميگيره و يه عادت ديگت اين كه دوست داري تو بغل بابايي پشت فرمون باشي و ديگه نگاه منم نمي كني كه بهت اشاره بدم بياي بغلم شيطونكم. الان هم چند تا عكس كنار فرمون ولي بغل بابايي مال اين سفر اخير (برا عيد) كه به سمت آبادان داشتيم رو برات ميذارم دلبندم.
باقي عكسها در ادامه مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی