آبان ماه
دختر گلم الان آبان ماهه. ماه مورد علاقه ماماني و به قول خيلي ها قمر در عقرب
که شاید برای خیلی ها ماهی باشه که باید محتاط باشی. ولی من همیشه پائیز رو فقط بخاطر این ماهش دوست دارم . می دونی چرا چون مامانی توی این ماه و در چنین روزی دنیا اومده.
البته جدا از تولد من امسال 2 تا عید هم توی این ماه قشنگ اتفاق افتاد اولیش عید قربان که هفته قبلی بود که دقیقاٌ مصادف با 20 ماهگی تو گل دختر بود.
و دومیش هم 3روز پیش که عید غدیر بود که عروسی دخترعمه بابایی (مرضیه) بود.
عزیزم وقتی که تازه می خواستم واد مرز 20 سالگی بشم شور و شوق زیادی برای تولدم داشتم، چون داشتم بزرگ می شدم و وارد مرحله جوونی می شدم ولی الان که رو به اتمامشه اشتیاقش یه خورده کمتر شده .
ولی خدا رو شکر که امسال بالاخره درسم تموم شد و دومین مدرکمو گرفتم و بیشتر خدای عزیز رو شاکرم که یه دختر سالم و عزیز دارم که 2 ساله به زندگیم طراوت تازه ای بخشیده.
و این هم چند تا عکس خوشکل تو که توی عروسی ازت انداختم البته چون با موبایله شاید خیلی کیفیت نداشته باشه آخه دوربینو تو 10 روز پیش انداختی زمین و لنزش مشکل پیدا کرده.(اینم از دسته گلاته دیگه)
اول مجلس همش توی بغلم بودی ولی بعد کم کم ازم جدا شدی و با دختر عموتسارا مشغول شدی و بیشتر با بادکنکها بازی می کردین.
ملینا و سارا
ملینا . ملیکا(دختر عمه بابایی) . سارا