بای بای پوشک
امروز دقیقاٌ 5 روز میشه که دختر گلی رو به طور کامل از پمبرز گرفتم ، وای که چقدر خوشحالم بس که از دیگرون راجع به مشکلات پوشک گرفتن شنیده بودم این روند رو به تأخیر مینداختم . البته وقت نداشتن خودم هم یه عامل بود چون توی دو هفته کار که تا عصر پیشت نبودم و دو هفته رستم که اونهم بدلیل اینکه هر بار، یه جایی بودیم و نمیشد خونه مردم همچون جسارتی کرد . تا اینکه دیگه دیدم هوا داره رو به گرما میره و راحتر میشه این کارو انجام داد دل رو به دریا زدم.
البته از 2 هفته قبل فقط شاید در حد یکی دو ساعت آزادت میذاشتم و دقیق از 5 روز پیش خونه مامان جون اینا به طور کامل بازت گذاشتم و شکر خدا خیلی زود یاد گرفتی و خیلی همراهیم کردی جز دو روز اول که یکی دو بار فرش رو کثیف کردی دیگه کامل خبر دادی و نه شبها و نه موقع بیرون رفتن هیچ کار خرابی نکردی. دیگه خوب یاد گرفتی و حتی اگه خبری هم نباشه به مامان میگی جیش .
همیشه فکر میکردم خبر دادن بچه مساوی با کلی زحمت و دردسر برای مادر، ولی خدا رو شکر اصلاً فکر نمیکردم به این راحتی میشه این کارو انجام داد و به یه هفته نرسیده من از این کابوس رها شم.
خدایا ممنونتم