ملینا در باشگاه
سلام دختر نازم هر روز داری بزرگ و بزرگ تر میشی.بعضی از رفتارهات خوب تغییر میکنن ولی بعضی هاش برات میشن یه عادت ثابت . مثل چی ؟؟؟
مثل عکس گرفتن از تو که از بچگیت تا الان معضلیه برا خودش . اینقدر که دوست داری عکس بگیری تا بحال واکنشی از مشتاق بودنت ندیدم. و در چنین مواقعی مامانی به این روز میافته
به هر حال گلبرگم دیروز عصر بعد از بازار رفتیم باشگاه نفت برا شام یا همون افطاری. شما هم که فقط عاشق بازی کردن. و دل سیری برا خودت بازی کردی و از اونجا که درست شام نخوردی باز مثل همیشه در حین سرسره بازی می کردیم تو دهنت. اینهم چند تا عکس از اونجا. بس که شیطنت داشتی وقتی بهت می گفتم نگای من کن برای اذیت یا لبهاتو باز می کردی ، یا در هم می چیدی ، یا زبونتو در میاوردی ، یا می خوردیش و یا کج و معوجش می کردی اینهم یه مدلشه دیگه
عاشق این حالت نگاتم
گل میان گل
اینهم موقع برگشتن و پیتزا برای مامان جون